Sunday, December 24, 2006

بازی یلدا

چند روزی بود که با لبخند «بازی یلدا» رو در چند وبلاگی که میخونم دنبال میکردم که ولگرد نمیدونم از بد جنسی یا لطف منو هم به این بازی دعوت کرده. آخه من ناسلامتی ناشناسم!!! خوب ببینم چه جوری میشه ماهی لیز باشم و از این معرکه ناشناس بیام بیرون:

۱- از بچگی دو تا مرض ولکنِ من نیستن و فکر کنم تا گور همرام باشن. حساسیت به گرد و خاک و گرده گل و اینجورچیزا، و دیکته فارسی خراب.

۲- خلوص ناشناسی من صد در صد نیست. دو نفر من رو میشناسن. منظورم اینه که من و صاحبم رو با هم . بجز این دو نفر بقیه یا صاحبم رو میشناسن (در خارج از وبلاگستان) یا من رو (در وبلاگستان) یا هیچکدوم رو.

۳- یکی از دو نفر بند دوم دیکته پستهای منو صحیح میکنه. تا حالا بیشتر از ۱۵ نگرفتم.

۴- از رقابت بیزارم. صاحبم هم. سالهاست مسیر رو جوری میرم که رقیب سر راه نبینم. رقابت برام انگیزه پیشرفت نیست.

۵- ورزش مورد علاقم اسکیه. فکر کنم جرو معدود چیزایه که یاد گرفتم و ازش لذت میبرم. بقیه چیزایی که ازشون لذت میبرم همه غریزیند.

فکر کنم من خودم ته خط این بازی باشم. ولی نگا کردم دیدم هنوز چند نفر که من میشناسم بازی یلداشون رو ننوشتن. علی (آوازهای روزانه) ، ندا (نیم نگاه) و عباس (کافی شاپ) رو من به بازی دعوت میکنم.

No comments: