این یخچال هم واقعا دستگاه جالبیه. برای اینکه داخلش رو خنک کنه، محیط بیرونش رو گرم میکنه. برای این میگم جالبه که این گرمای تولید شده بیشتر از اون سرمایی هست که ایجاد کرده.
--------------------------------------------------------------------------------------------
یوتیلیترینیزم {۱} تعریفی جذاب از «عمل خوب» میده:
عمل خوب چیزیه که دنیایی بهتر برای خودمون و بقیه بسازه.
یوتیلیترینیزم بر میگرده به چینِ هزاران سال پیش که با این تعریفی که امروزه از اون میشناسن متفاوته و من هم باهاش کاری ندارم. این تعریفی رو که اینجا نوشتم، اولین بار جرمی بنتامن (۱۸۳۲-۱۷۴۸) ، فیلسوف انگلیسی، مطرح کرد و اساس اخلاق رو تلاش در ساخت دنیایی بهتر توسط ایجاد لذت برای مردم قرار داد. او این تعریف رو در زمانی کرد که فلاسفه بزرگ هم زمانش برای دین زدایی از اخلاق، راهی جز کشتن اخلاق پیدا نمیکردن. بعدها نواده او جان میل (۱۸۷۳-۱۸۰۶) این تعریف رو توسعه داد و امروزه به ابزار مهمی برای سیاستمدارها و اقتصاد دانها تبدیل شده. {۲}
اما این دنیای خوب یعنی چی؟
یعنی دنیایی که توش لذت بیشتر و درد کمتر باشه(جرمی بنتامن)؟
یا دنیایی که توش شادی باشه (جان میل)؟
یا دنیایی که در اون ایدهآلهایی چون آزادی، دانش، عدل و زیبایی زیاد باشه (جی ای مور)؟
یا دنیایی که هر آدمی به اون چیزی که میخواد برسه (کِنت اَرو)؟
این معیار هرچی باشه (من آخری رو ترجیح میدم) برای سنجش خوبی کاری که میکنم باید اول تعداد آدمهایی که اثر کار من شاملشون شده بشمرم و بعد شدت اثر کارم رو در هر کدوم از اون آدمها بررسی کنم. بعد جمع بزنم ببینم کارم چقدر خوب بوده.
این میون دوتا چیز خیلی بنطرم مهم میرسه:
اول اینکه وقتی میخوام آدما رو بشمرم هر کدوم رو یکی بشمرم. نه کمتر و نه بیشتر. بخصوص خودمو.
دوم اینکه همیشه وقتی میخوام یه کار خوب بکنم، حواسم باشه آیا کارم باعث بدی و دردی هم برای کسان دیگه میشه؟ اگه اینطوره، حتما اون آدم ها رو به عنوان نمره منفی کارم بشمرم. برای اینکه بفهمم کارم چقدر خوبه نباید خسارتهای کارم از چشمم پنهون باشه. نکنه کارم بشه مثل یخچال که وقتی میخواد یه جارو سرد کنه یه جای دیگرو گرم تر میکنه.
راستی آیا اگه درست بشمرم و حساب کنم، هیچکدوم از کارام خوب محسوب میشه؟
-----------------------------------------------------------------------------------------------
No comments:
Post a Comment